گاه نوشت … |
---|
سیاهچالههایی که نفس میکشن … بوی باران میدهی… برف روی شانههایم … نه حتی خاکستری… ماهی کوچک قرمز … چالش : این من هستم. زیستنی دوباره! 36 35 34… |
یادداشتهای ســــــــــــاده |
---|
یک وقتی بهشون نگاه میکنی و میبینی دیگه دیده نمیشن! درست مثل سیاهچالهها نامرئی شدن … سیاهچاله هایی که نفس میکشن، اما هنوزهم عاشق نورن … + امید رشته ناگسستنی بین ماست 🙂 |
برچسبها:گاه نوشت ..., یادداشتهای ســــــــــــاده